با توجه به این موضوع، جای تعجب نیست که انگلیسی زبان اینترنت و حتی رسانه های محبوب نیز است. اکثر صفحات و سایتهای معروف به زبان انگلیسی نوشته شدهاند. بنابراین، اگر زبان را کاملاً بفهمید، میتوانید با بیشتر مطالب روی سایتها ارتباط برقرار کنید - از ویدیوهای پرطرفدار، میمهای خندهدار، محتوای الهامبخش گرفته تا حمایتهایی که به توجه شما نیاز دارند.
اطلاعات بالا تنها چند دلیل کلی است که احتمالاً میخواهید انگلیسی یاد بگیرید. بخشی از زمان خود را قطعا صرف این کنید که اصلا چرا میخواهید زبان یاد بگیرید و برای یادگیری آن برنامه ریزی منطقی کنید. داشتن انگیزه درونی و بیرونی در یادگیری زبان به شما کمک میکند تا در مسیر اهداف یادگیری خود قرار بگیرید.
زبان انگلیسی را درک کنید
زبان انگلیسی از زمان شکسپیر تا به امروز تکامل یافته است. یادگیری تاریخچه و ادبیات کلاسیک مزایای خاص خود را دارد، اما من امروز اینجا هستم تا به شما بگویم که بر یادگیری زبان انگلیسی امروزی تمرکز کنید.
این جمله را بسیار شنیدیم که میگویند در یادگیری زبان انگلیسی مهم این است که خودمان را در معرض محیط هایی قرار دهیم که مجبور باشیم بیشتر صحبت کنیم و به زبان انگلیسی ارتباط برقرار کنیم. اما یک نکته را برای همیشه گوشه ذهنتان داشته باشید: "برای خوب صحبت کردن شما حتما باید با قواعد و گرامر آشنا باشید. اگر هدف شما این است که به راحتی به زبان انگلیسی مسلط باشید، درک نحوه عملکرد زبان بسیار کمک کننده است."
در مورد یادگیری زبانهای دیگر هم همین مورد است، با این تفاوت که بسته به الفبایی که به آن عادت دارید میتواند آسانتر یا سختتر باشد. انگلیسی همچنین یک زبان "دگرباش" نامیده میشود زیرا قوانین همیشه برای همه چیز اعمال نمیشود. برای مثال، کلمات ساده «do» و «go» با وجود داشتن مصوت یکسان، تلفظهای متفاوتی دارند.
به غیر از تلفظ، موارد دیگری که برای درک زبان انگلیسی باید به آنها توجه کنید عبارتند از:
مترادف و متضاد: روشهای مختلفی برای بیان یک ایده در زبان انگلیسی وجود دارد. با این حال، برای تسلط بیشتر، حتی کلماتی که تقریباً یک ایده را بیان میکنند نیز میتوانند از نظر شدت متفاوت باشند. به عنوان مثال، "small" دقیقاً مشابه "minuscule" نیست زیرا دومی ممکن است به این معنی باشد که چیزی حتی کوچکتر است.
ساختار جمله: ایجاد جملات به زبان انگلیسی یک الگوی اساسی دارد. فاعل با فعل دنبال میشود. آوردن مفعول اختیاری است.
به عنوان مثال،
I (subject) + sing (verb). = "I sing."
من (فاعل) + می خوانم (فعل). = "من آواز می خوانم."
وقتی مفعول را اضافه میکنید، به این صورت خواهد بود:
I (subject) + sing (verb) + pop songs (objects). = "I sing pop songs."
من (فاعل) + میخوانم (فعل) + آهنگهای پاپ (مفعول). = "من آهنگهای پاپ میخوانم."
لهجه های انگلیسی: بیش از 160 گویش انگلیسی در جهان وجود دارد. برخی از رایجترین آنها عبارتند از انگلیسی بریتانیایی، انگلیسی آمریکایی، انگلیسی کانادایی و انگلیسی استرالیایی. شما میتوانید این لهجهها را یاد بگیرید یا به تنوع زبان انگلیسی که در محله شما وجود دارد وفادار بمانید. هر چه را که انتخاب میکنید، اگر میخواهید در یادگیری زبان خود ثبات داشته باشید، بهتر است به یک گویش پایبند باشید.
یک ترفند خوب این است که به جای کلمات، عبارات را مطالعه کنید. بله، کلمات بسیار ابتدایی هستند، اما به یاد داشته باشید که باید یادگیری خود را واقع بینانه کنید. برای شروع، اینکه فقط کلمات را یاد بگیرید و به خاطر بسپارید ، بدون دانستن نحوه استفاده از آنها به خوبی دانستن عباراتی نیست که به شما اجازه میدهد احساس خود و آنچه را که می خواهید بیان کنید.
برای یادگیری اصول اولیه، می توانید از تماشای برنامههای کودکان نیز بهره مند شوید. ممکن است احمقانه به نظر برسد اما اگر بزرگسال هستید و سعی در یادگیری زبان انگلیسی دارید، کارتون ببینید! کسانی که تازه زبان را یاد میگیرند مانند کودکان خردسالی هستند که زبان اصلی خود را یاد میگیرند. برنامههای کودکان به زبان انگلیسی احتمالاً از عبارات ارتباطی اولیه استفاده می کنند و حتی جملات خود را آهستهتر بیان میکنند تا بینندگان به طور کامل آنها را درک کنند.
در مورد اصول اولیه، در اینجا اصول اولیه انگلیسی را آورده ایم که باید به خاطر داشته باشید:
به عنوان مثال، شنیدن نام خود به همراه کلمات "generous" و "apple" میتواند به شما بفهماند که پس از اینکه یک سیب به شخصی دادهاید، آن شخص از شما برای سخاوتمندیتان تمجید میکند. با این حال، به یادگیری ادامه دهید، زیرا مهارت بیشتر میتواند به شما کمک کند از مشکلات سوء تفاهمی که حتی برای افراد بومی زبان نیز رخ میدهد فرار کنید.
خوبی آشنایی با زبان انگلیسی این است که میتوانید به سرعت این زبان را یاد بگیرید.
آنچه را که به زبان انگلیسی میخوانید مرور کنید: بر 5W تسلط داشته باشید و با پرسیدن سوالاتی که با “who, what, when, where, why” (چه کسی، چه، کی، کجا و چرا) شروع میشوند، مطالبی که میخوانید را بیشتر بیاموزید. این تکنیک می تواند برای هر نوع مطالب خواندنی کاربرد داشته باشد.
به عنوان مثال، اگر به تازگی یک مقاله خبری خواندهاید، مطالبی را که در مورد آن صحبت میشود مرور کنید. چه زمانی اتفاق افتاد و کجا اتفاق افتاد؟ چرا این اتفاق افتاد یا فکر میکنید چرا این اتفاق افتاد؟ میتوانید پاسخهای خود را بنویسید یا شفاهی کنید.
یادگیری زبان یک کار مادام العمر است. کلمات جدید هر روز ابداع میشوند و موقعیتهای جدید همیشه به وجود میآیند. اگر مصمم به یادگیری یک زبان هستید، باید از همین الان آن را به بخشی از زندگی روزمره خود تبدیل کنید.
در اینجا چند راه برای شخصی سازی تجربه یادگیری و لذت بردن بیشتر آورده شده است:
تماشای فیلم و درام به زبان انگلیسی: برای سطوح مبتدی، داشتن زیرنویس به زبان انگلیسی کافی است. این به شما میآموزد که سریع بخوانید و در عین حال به شما امکان میدهد از طریق ویدیو زمینه را درک کنید. اگر احساس میکنید کمی پیشرفتهتر هستید، سعی کنید یک سریال یا فیلم کاملاً جدید را به زبان انگلیسی بدون زیرنویس تماشا کنید و آنچه را که اخیراً مشاهده کردهاید را مرور کنید.
سلبریتی مورد علاقه خود را دنبال کنید: آیا یک سلبریتی انگلیسی زبان مورد علاقه دارید؟ وقت آن است که کمی تحقیق کنید و با آنلاین شدن و تماشا یا خواندن همه برنامهها و مصاحبههای آنها درباره علاقهمندان بیشتر بدانید. یک بار تماشا کنید تا از اینکه چقدر دوست داشتنی هستند لذت ببرید، دو بار برای دریافت خلاصهای از اتفاقات، سه بار برای تمرکز بر صحبتها و عبارات آنها و چهار بار برای یادگیری خوب تماشا کنید. به هر حال آنها مورد علاقه شما هستند، بنابراین به راحتی از آنها خسته نخواهید شد، درست است؟
خواندن آهنگ های انگلیسی را تمرین کنید: اگر بیشتر به موسیقی علاقه دارید، پلی لیست خود را با انگلیسی پر کنید و از آن بیاموزید! میتوانید متن ترانهها را به صورت آنلاین جستجو کنید و در مورد معنای آنها صحبت کنید. قسمت مهم آهنگها شعرها هستند و یادگیری آنچه خواننده میخواهد بیان کند راهی برای درک بیشتر زبان انگلیسی عجیب و غریب اما شگفت انگیز است. از جمله آهنگهایی که در یادگیری شما می تواند تاثیرگذار باشد، آهنگ self control لورا برانیگن است.
تسلط بر یکی مهم نیست، بلکه تمرین هر چهار مورد به یک اندازه مهم است. وقتی کسی صحبت میکند، ابتدا باید گوش کنید. شما اطلاعات را قبل از پردازش از طریق گوش خود در ذهن خود قرار میدهید. پس از پردازش، زمان صحبت کردن است.
وقتی میخوانید، میتوانید در مورد آنچه میخوانید صحبت کنید یا درباره آن بنویسید. این راهی است که پیش روی شماست. وقتی ورودی وجود دارد، در صورت لزوم یک خروجی دنبال میشود.
گوش دادن: گوش دادن برای برقراری ارتباط مسالمت آمیز و جلوگیری از سوء تفاهم ضروری است. گاهی اوقات گوش دادن مهمتر از صحبت کردن است. این توصیه معمولاً زمانی مرتبطتر است که کسی در حال ابراز نارضایتی خود است، و او نیاز دارد که شما "به او گوش کنید".
صحبت کردن: تمرین زبان از نظر صحبت کردن میتواند سختتر باشد زیرا مستلزم اعتماد به نفس است، به همین دلیل است که بسیاری از مردم میتوانند انگلیسی را بفهمند اما به خوبی صحبت نمیکنند. با این حال، برای یادگیری باید صحبت کنید. شما باید بتوانید سوال بپرسید و بازخورد بدهید تا قابل درک باشید و مکالمه را ادامه دهید.
بخوانید: ذکر شده است که هر مطلب خواندنی که به دستتان میرسد را بخوانید. خواندن مانند گوش دادن است - اما با چشمان شما.
بنویسید: هرکسی که قلم در دست دارد نویسنده نیست، اما همه میتوانند بنویسند. برای اینکه در نوشتن مقالات انگلیسی خوب باشید، باید تمرین کنید، تمرین کنید، تمرین کنید. یک نکته خوب این است که درباره کتابهایی که خواندهاید یا سریالهایی که تماشا کردهاید، نظرات مختصری بنویسید.
پاسخ ها